همانگونه که اشاره شد در بخش کشاورزی با پیشرفت تکنولوژی جمع زیادی از کشاورزان به بخش های صنعت و خدمات مرتبط با صنایع کشاورزی انتقال یافته و جذب کارخانجات و مشغول بکار شدند به همان شکل در بخش ساختمان و راه سازی نیز با پیشرفت تکنولوژی بسیاری از کارگران ساده جذب صنایع مرتبط شده ، بطور مثال در ایران دهه های 20و30 راه سازی اعم از جاده ای یا ریلی بسیار زمان بر و با بهره گیری از تعداد بیشمار کارگران صورت میپذیرفت مثلا ساخت جاده تهران شمال به شیوه ای ابتدایی توسط عده ای کارگر و ابزار بسیار ابتدایی در زمانی نسبتا طولانی ساخته شد حتی تونلها نیز با ابزار ساده به بهره برداری رسید درحالیکه امروزه ساخت جاده ها بوسیله ماشین آلات پیشرفته راه سازی با حداقل نیروی انسانی در کوتاهترین زمان تکمیل و مورد استفاده قرار میگیرد همینطور سد سازی – خطوط راه آهن –ساختمانهای بزرگ و غیره سرانجام آن همه کارگر ساختمانی و راه سازی ،بدلیل نیاز بخش صنایع ماشین سازی به نیروی انسانی ،جذب کارخانجات تولید ماشین آلات راه سازی و سایر تجهیزات شدند .

البته این بدان معنا نیست که دقیقا همان افراد در موقعیت صنعتی قرار گرفته باشند بلکه منظور فراهم شدن فرصت شغلی برای همان تعداد نفرات است. نتیجتا با بررسی اوضاع و احوال گذشته و حال به تدریج شاهد تغییر جایگاه و مشاغل از شکلی به شکل دیگر هستیم نه الزاما بیکاری کارگران در اثر تغییر روش تولید چه در بخش کشاورزی و چه در بخش ساختمان که هر دو از ارکان مهم اقتصاد میباشند.

و اما بخش صنعت نیز از این قاعده مستثنا نبوده و با توجه به اعمال تغییر در روشهای تولید در این بخش نیز باید شاهد جابجایی و تغییر موقعیت نیروی انسانی باشیم بدینگونه که صنایع نیز از ابتدا بیشتر با استفاده و بکارگیری تعداد زیادی کارگر پدید آمد و عمده امور تولید بوسیله نیروی انسانی و کارگران انجام میشد ولی در این بخش نیز با جایگزینی ماشین آلات پیشرفته بتدریج از تعداد نیروی انسانی در کارخانجات کاسته شد ولی آنچه موجب بقاء واحدهای صنعتی بزرگ گردید میل به افزایش تولید و تقاضای جامعه بوده ، کارخانجات با سفارشات بیشتری مواجه گردیده و دیگر توسعه کارخانه مقرون به صرفه نبوده لذا با متدهای جدید تولید ضمن حفظ و افزایش تولیدات با خروج از سیاست قبلی مبنی بر محرمانه نگهداشتن تکنولوژی و خود کفایی از صفر تا صد با تولید بصورت برون سپاری برخی از نیازهای خود ، هم قدرت تولید خود را افزایش داده و هم موجبات پیدایش واحدهای کوچک تولیدی را فراهم آوردند به طور مثال در دهه 40 شمسی شرکت خودروسازی اقدام به ساخت پیکان نمود و در ابتدا با هدف تولید سالانه حدود 60/000 دستگاه خودرو آغاز بکار کرده حال آنکه در سال 95 آمار ماهیانه به همین  تعداد تولید رسیده، رشد چشمگیر تولید به دلایل زیادی بستگی داشته یکی از مهمترین عوامل ، بهره گیری از خدمات گوناگون خارج از مجموعه ایران خودرو از جمله واحدهای تولید قطعات مختلف، سپردن قسمت بزرگی از سیستم فروش به بخش خصوصی –واگذاری بسیاری از خدمات پس از فروش و تعمیرات و تهیه و تامین لوازم یدکی –بازاریابی و فروش-خدمات فنی و مهندسی –طراحی –خدمات مشاوره مالی – حقوقی – آموزشی – رفاهی تفریحی پرسنل و در کل با سیاست برون سپاری بسیاری از نیاز خود به خارج از مجموعه موجبات ایجاد و شکل گیری صدها شرکت بزرگ و کوچک اقماری را فراهم آورده که هر کدام نیاز به نیروی انسانی دارند و از این طریق بخش قابل توجهی نیروی انسانی جذب و اشتغال زایی غیر مستقیم خوبی را میسر نموده است.

ناگفته نماند چون این مقالات در خصوص نیروی انسانی و تغییر و تحول در نظام اشتغال تنظیم گردیده ، تا حد امکان از بحث اصلی خارج نشده وگرنه بسیاری عوامل در این چرخه دخیل و اثرگذار میباشد که در مقالات دیگر مطرح خواهد شد.بسیاری از کارخانجات به همین منوال میزان تولیدات خود را حفظ یا افزایش داده و موجب حفظ و بالانس بازار کار گردیده اند.با جمع بندی این مختصر میتوان به این نتیجه رسید که معمولا با تغییر سیستم تولید و کاهش نیرو الزاما افراد مازاد بیکار نخواهند شد بلکه بصورت تخصصی تر جذب مراکز جدید شده و همواره این چرخه میتواند ادامه داشته باشد . در کنار این تغییرات سهم بازرگانی و بازار بسیار مهم میباشد که در قسمت آتی به آن خواهیم پرداخت.